تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 14858
بازدید دیروز : 344
بازدید هفته : 15717
بازدید ماه : 68995
بازدید کل : 10460750
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 19 / 8 / 1400

همه چیز درباره بهشت

       بهشت واقعيتى برتر از افسانه‏
پاداش صالحان و پارسايان‏

انسيه نوش‏آبادى‏

 تأمل و تفكر پيرامون بهشت در آيات و روايات مربوطه، كافى است تا شور و هيجانى عميق در آدمى پديد آورده و او را براى سوق به چنين سعادتى در صراط مستقيم به حركت وادارد.


صرف‏نظر از ديگر امورى كه براى هدايت انسان از طرف پروردگار به بشريت موهبت شده است فقط اعتقاد به نعمات و الطاف بهشتى و زنده نگاه داشتن ياد آن براى هميشه در دل و رجوع به آيات بهشتى مخصوصاً آنگاه كه دل گرفتار وسواس و ترديد است. آنقدر انرژى‏بخش است كه مى‏تواند قويترين انگيزه براى جهت‏دهى به اعمال آدمى و ثبات‏بخشى به عقايد او گردد.
اما به نظر مى‏رسد كه اين مقوله با وجود تأثير فراوان در تزكيه نفوس و بهبود وضعيت روانى و فكرى جامعه، به شدت مورد غفلت واقع شده و منظور قرآن و روايات آنجا كه به زيبايى و البته در حد فهم انسان به توصيف بهشت و تشويق به آن مى‏پردازد تأمين نگشته است. لذا اكنون كه در عصر تبليغات بسر مى‏بريم شايسته است با استفاده از ابزار تبليغى، بهشت به نحو شايسته‏اى به مردم معرفى شود و پيرامون آن كارهاى فرهنگى با دقت و ذوق فراوان انجام گيرد.
ضمناً سختى‏ها و مصيبات فراوانى كه در زندگى هر انسانى او را به چالش‏هاى اعتقادى، فكرى و روانى مى‏كشاند و با هزاران چرا، روح و روان او را مى‏آزارد جز با اعتقاد به بهشت و فهم نعمت‏ها و بركت‏هاى فوق‏العاده آن پاسخى بر سؤالات و تسكينى بر دردهايش نمى‏توان يافت.
آيا اعتقاد حقيقى به حقانيت يك سراى ابدى كه جبران‏كننده كمبودها و تلخى‏هاى دنيا و پاداشى بر صبورى‏ها و اعمال نيك آدمى باشد مهم‏ترين عامل در رفع اضطراب‏ها، افسردگى‏ها و ناآرامى‏هاى روحى نيست؟

آسايش در آرامش جاودانه‏

بهشت از لحاظ نظام و قوانين و بلكه تمام مسائل مربوط به آن به كلى با دنيا متفاوت است دنيا را ظرفيت برخوردارى از كوچكترين نعمات بهشتى نيست. نظامى كه براى آسايش و آرامش جاودانه طراحى شده، عارى از هرگونه درد و رنج جسمى و روحى است. مرگ، بيمارى، غم و ناراحتى و افسردگى دورى و فراق، حسرت و حسادت ... در بهشت راه ندارد اهل بهشت همه خرم و شاد و باصفا هستند.
آنكه به بهشت پا نهد با آب پاك بهشتى طهارت يابد و با قلبى عارى از پليدى‏ها و اوصاف ناپسند و جسمى به غايت زيبا و دلربا وارد شود.
هر چند هر كسى را در بهشت برابر با اعمال دنيوى‏اش، شأن و مرتبت خاصى است اما به هر حال هر كه بهشتى شد از يكسرى نعمت‏هاى مشترك بهشتى از جمله آنچه ذكر شد و بسيارى ديگر برخوردار مى‏شوند و در مرتبه خود نيز كاملاً در رفاه و لذت و خوشى بسر مى‏برد بهشتى حتى در پايين‏ترين سطح هم كه باشد اكيداً مورد اكرام فرشتگان و خادمان و موجودات بهشتى قرار خواهد گرفت و او را خوشبختى عظيمى خواهد بود كه از فرط خوشى و لذت اگر مرگ در بهشت وجود داشت، غالب تهى مى‏كرد، مستند به همان نظامى كه براى بهشت وصف شد و روايات قطعيه در اين زمينه و مهم‏تر از آن به شهادت قرآن، رشك و حسرت و حسادت در بهشت نخواهد بود. هيچ كس نسبت به بهشتيان بالاتر از خود احساس بدى نخواهد داشت و از شأن و مرتبت خود شرمگين و اندوهناك نخواهد شد همچون كودكى كه از داشتن اسباب بازى لذت مى‏برد و از لذات نهفته در ازدواج و ديگر چيزهاى مربوط به بزرگان غافل است. در حقيقت هر كس بسته به ظرفيتى كه در دنيا براى خود ايجاد كرده و البته با احسان پروردگار مضاعف شده، لذت‏هاى بهشتى را درك مى‏كند. «به همين جهت با وجود آنكه در بهشت تكليف و عبادت نيست، باز هم بندگان بلندمرتبه‏اى چون اولياى خدا كه در بالاترين مقامات بهشتى قرار دارند در محلى كه برترين محل بهشت است، از لذت عبادت و ستايش پروردگار بهره مى‏برند حال آنكه ديگران از آن غافل‏اند و لذت آن را درك نمى‏كنند.»(1)

دورنماى بهشت (فضاى كلى بهشت)

بهترين اوقات شبانه‏روز در دنيا، هنگام صبحدم است كه هواى لطيف و نور كم حرارتش روح را نوازش مى‏دهد. در توصيف هواى بهشت آمده است كه هوايى همچون بامداد تابستان و بلكه بسى جانفزاتر و باطراوت‏تر دارد خورشيدى نيست كه نزديكش گرم و دور از آن سرد باشد. بلكه هوايى است همواره نورانى و معطر كه موجب ايجاد شادابى و نشاط در بهشت مى‏گردد.
در اين زمينه نيز سخن از سايه به ميان مى‏آيد سايه‏اى كه آرام‏بخش و لطيف و گسترده و جاودانه است و هيچ حرارتى آنان را نمى‏رنجاند (و ظل ممدود) خاك بهشت و به عبارتى ديگر آنچه كف بهشت را پوشانده هيچ شباهتى به خاك زمين ندارد. رنگين است و خوشبو كه در روايتى به زعفران تشبيه شده است. خاكى كه در فضا پخش نمى‏شود و لباس و بدن بهشتيان را نمى‏آلايد. بلكه خود از الطاف چشم‏نواز بهشتى است.
مصالحى كه در، در و ديوارها و عمارت‏هاى بهشتى بكار برده شده عبارتند از: طلا و نقره و مرواريد و ياقوت و زبرجد كه گذشت زمان هيچ تغييرى در زيبايى و تازگى آنها ندارد. درب‏هاى پهناور ساخته‏شده از طلا و تزيين‏شده به كتيبه‏هاى مقدس و ديوارهايى با آجرهاى طلا و ملاط نقره و ساختمان‏هايى يكپارچه از مرواريدهاى سفيد و درخشان و بناهايى از ياقوت سرخ و ... از جمله عجايبى است كه در توصيف بهشت هر خواننده‏اى را به شگفتى وامى‏دارد.
از در و ديوار كه بگذريم فضاى سرسبز و انبوه درختان است كه توصيفش مشكل است، فضايى كه از شدت سرسبزى و بسيارى درختانش، رنگ آن از سبزى، مايل به سياهى گشته است. آنها كه در جنگل‏هاى انبوه سير كرده‏اند، گاهى ديده‏اند فضاهايى را كه از تراكم زياد درختان و گياهان، سبز مايل به سياه به نظر مى‏رسند. البته بايد به اين فضا نهرهاى بهشتى و آبشارها و چشمه‏ها را نيز افزود. نهرهايى كه ويژگى‏هاى عجيب آنها فقط با همان نظام استثنايى بهشت سازگار است. در وصف نهرها گفته‏اند كه سطح‏شان با كف بهشت يكسان است به گونه‏اى كه اگر مورى بخواهد از آنها بنوشد مى‏تواند.
اين نهرها گاهى به صورت جويبارها در زير درختان جارى‏اند و گاهى به صورت آبشارهاى خروشان و البته معطر و داراى اصوات و الحان دلنشين موسيقى‏اند.
بهشتيان در كنار آب‏هاى ريزان و همواره جارى كه بسان آبشارها منظره‏اى دل‏انگيز و تماشايى دارد و در جويبارها جريان مى‏يابد، غرق در نعمت‏ها هستند.

نغمه‏هاى بهشتى‏

بايد به اين فضاى زيبا، آواز خوش پرندگان بى‏نظير بهشتى و اصوات دلنشين برخاسته از نهرها و آبشارها و برگ‏ها و شاخه‏هاى درختان و ... را نيز افزود. البته بحث موسيقى در بهشت بسيار فراتر از اينهاست و از وجود موسيقى به معناى خاص در آن نيز خبر داده شده كه خوانندگان و نوازندگان مخصوص دارد.
روزى رسول خدا(ص) در باره ازدواج همسران و نعمت‏هاى بهشتى مطالبى را متذكر شدند در اين بين يك اعرابى از شدت شوق بر روى زانوهايش نشست و عرض كرد يا رسول‏اللَّه آيا در بهشت موسيقى هم هست؟ فرمود: آرى اى اعرابى. همانا در بهشت نهرى وجود دارد كه در دو طرفش دوشيزگانى سپيدروى و سپيدپوش نشسته‏اند و مشغول تغنى (آواز خواندن) هستند. و با چنان صدايى مى‏خوانند كه خلايق تاكنون چنين صدايى را نشنيده‏اند. و اين نعمت بالاترين نعمات بهشتى است.(2)
از امام صادق(ع) نيز روايت شده است كه: به درستى كه در بهشت درختى است كه خداوند به بادها امر مى‏كند به آن بوزند، از اين درخت صداهايى بلند مى‏شود كه خلايق تاكنون به زيبايى آن صدا را نشنيده‏اند. سپس فرمود اين نعمت به عوض ترك سماعى است كه مؤمنين از خوف خداوند در دنيا نموده‏اند.

غرفه‏هاى بهشتى‏

با توجه به آنچه در زمينه مسكن بهشتيان در آيات و روايات آمده است، بهتر است از آن مساكن طيبه به قصرهاى بهشتى تعبير نماييم. قصرهايى كه در و ديوارش از طلا و نقره و مرواريد و ديگر سنگ‏ها قيمتى و نورانى ساخته شده و هزاران فرشته بر درب‏هاى آنها گماشته شده و خدمتكاران زيباروى و جوان در اين قصرها با علاقه و اشتياق آماده به خدمتند.
قرآن كريم مى‏فرمايد: «در بهشت غرفه‏هايى است براى مؤمنين و بر فراز آن، غرفه‏هاى ديگر است كه زير آنها نهرها جارى است.»(3) (لهُم غُرف مِن فوقِها غُرَف مَبنيَّة تَجرى مِن تَحتِهاالانهار)
غرفه به قسمت‏هاى فوقانى ساختمان و طبقات بالاى منازل گفته مى‏شود. اين غرفه‏ها در ارتفاعات بالا و مشرف به فضاى بهشت است. در روايتى از رسول اكرم(ص) نقل شده كه؛ «چون اهل بهشت در بهشت وارد مى‏شوند، بر بالاى سر خود غرفه‏هايى ببينند كه بعد مسافت بين ايشان و غرفه‏ها چون بعد زمين به آسمان مى‏باشد و اهل آن همانند ستارگان درخشنده‏اند.»(4)
تجسم نمودن قصرهايى در آسمان بهشت كه اهل آن همچون ستارگان مى‏درخشند، چنان تصوير زيبايى در ذهن پديد مى‏آورد كه لذت معنوى به دنبال دارد.

فرش‏هاى زمردين‏

از فرش‏هاى بهشتى كه اسباب رفاه اهل جنت و زينت قصرها و غرفه‏ها هستند، در قالب عبارت‏هايى كوتاه و پرمعنا و با ظرافت توصيفاتى آمده كه حيرت‏انگيز است. فرش‏هايى كه فقط آسته زيرين آنها از ابريشم ضخيم و لايى فوقانى‏شان از نور و تار و پودشان از مواد خوشبويى چون مشك و عنبر بهشتى است. فرش‏هايى كه از آنها نور به فضا مى‏پاشد و رنگ‏هاى متنوع و زيبايشان چشم‏ها را خيره مى‏كند.
در قرآن توصيف اين فرش‏ها با عبارت «زرابى مبثوثه»(5) آمده. زرابى از كلمه زربفت فارسى گرفته شده و نشان مى‏دهد كه الياف اين فرش‏ها از طلاست(6) و در برخى روايات نيز سخن از حرير به ميان آمده است. در حديثى از رسول اكرم(ص) نقل شده كه «قسمت رويين آن فرش‏ها نورى است درخشنده»(7)
تخت‏هاى بلندپايه‏
در آيات قرآنى سخن از دو نوع تخت بهشتى به نام «سرر» و «ارائك» به ميان آمده است. سرر، جمع سرير و از ماده سرور به معناى شادمانى و خوشحالى است و گوياى آنست كه جلوس بر اين تخت‏ها باعث شادى و نشاط اهلش مى‏گردد. اين تخت‏ها به صورت صف اندر صف و مقابل هم با نظم و ترتيب خاصى قرار گرفته‏اند و مربوط به مجالس انس و همنشينى مؤمنان با يكديگر است. (متكّئين على سرر مصفوفه، فيها سرر مرفوعه)
خصوصيت ديگر اين تخت‏هاى بلندپايه و عظيم آنست كه همچون بسيارى از نعمات بهشتى با شعور و احساس‏اند و براى خدمت به مؤمنين و ايجاد نشاط و آسايش به صور مختلفى تنظيم شده و كوتاه و بلند مى‏شود و يا به حركت در مى‏آيند.
در مجمع‏البيان آمده است كه «مقربان بارگاه احديت بر تخت‏هايى كه بسان حلقه‏هاى زره به هم بافته شده و در صف‏هاى منظم رديف شده‏اند قرار دارند.»(8)
همچنين به باور گروهى از مفسرين اين تخت‏ها با شمش‏ها و شاخه‏هايى از طلا كه با دُر و جواهرات زيباى ديگر آراسته گرديده ساخته شده‏اند.(9)
ارائك، جمع اريكه نام نوعى ديگر از تخت‏هاى بهشتى است كه در حجله‏ها قرار دارند. اين تخت‏ها براى جلسات خصوصى و خلوت با همسران مهيا شده‏اند. در قرآن كريم آمده كه مؤمنين با همسرانشان در زير سايه‏بان‏ها بر اريكه‏ها تكيه زده‏اند. (هم و ازواجهم فى ظلال على‏الارائك متكئين)

لباس‏هاى بهشتى‏

در وصف لباس‏هاى بهشتى بيشتر از همه سخن از حرير و ابريشم و رنگ سبز به ميان آمده است. سندس و استبرق دو نام لباس بهشتى هستند. سندس، به معنى پارچه‏هاى ابريشمى نازك و استبرق، ابريشم ضخيم است. ديباج و حرير نيز پارچه‏اى است كه تار و پود آن ابريشم است. اگر بسيار لطيف و نازك باشد سندس و اگر ضخيم باشد استبرق ناميده مى‏شود.(10) نقل است كه وقتى مؤمن به قصرهايش در بهشت داخل مى‏گردد بر سرش تاج كرامت نهاده مى‏شود و لباسى ابريشمين با بافتى از زر و نقره مزين به ياقوت سرخ و مرواريد سفيد چيده شده و غير از اينها نيز با لباس‏هاى حرير و ابريشمى ديگرى به رنگ‏هاى مختلف پوشانيده مى‏شوند اين لباس‏ها نه بدن را مى‏آزارند و نه گرما توليد مى‏كنند بلكه فقط موجب زينت و شكوه بهشتيان هستند. «همچنين در حديث است كه اگر يك جامه از جامه‏هاى اهل بهشتيان را در دنيا باز كنند مابين مشرق و مغرب را روشن مى‏كند و دنيا از بوى عطر آن پر مى‏شود و احدى قدرت نگريستن به آن جامه را ندارد. از حضرت زهرا(س) نقل شده كه فرمودند: يك نخ از لباس اهل بهشت بهتر است از آنچه در دنيا بر او آفتاب مى‏تابد.»(11)
علاوه بر لباس‏هاى فاخر، زينت‏آلاتى از جنس جواهرات بى‏نظير بهشتى بر زيبايى ايشان مى‏افزايد. چون دستبندهايى كه حتى مردان نيز در دست دارند و از جنس نوعى نقره شفاف است كه دست از ماوراى آن ديده مى‏شود.(12) البته اين ويژگى تبلور و شفافيت را لباس‏هاى بهشتيان نيز دارد چنانچه در برخى روايات آمده كه ساق پايشان از پس لباس ديده مى‏شود.

ظروف و جام‏هاى زرين‏

هرچند در خصوص غذا، طعم و خاصيت آن حائز اهميت است اما تأثير ظروف نيز در لذت‏بخشى به غذا كم نيست. جلوه‏اى كه ظرف‏هاى زيباى بلورى، نقره‏اى و ... به ميز غذا مى‏دهند در ميزان اشتها و لذت غذا تأثير مهمى دارد. قرآن كريم در آيات متعددى از ظرف‏ها و جام‏هاى گرانبهاى بهشتى، ترسيم زيبايى دارد كه البته حقيقت آنها ماوراى تصور ماست.
صحاف، اكواب، اباريق و كأس نام برخى از ظروف بهشتى‏اند كه ظاهراً در مصرف شراب طهور مورد استفاده قرار مى‏گيرند. صحاف به معنى ظرف‏هاى بزرگ و اكواب به معنى قدح‏هاى بدون دسته و اباريق نام ظروفى است كه داراى دسته و لوله براى ريختن مايعات هستند و سپس كأس كه از آنها كوچكتر است به معنى جام لبريز از نوشيدنى است. تنوع و اندازه‏هاى مختلف اين ظروف نشان از نوعى تشريفات بهشتى و اكرام بهشتيان دارد.
در مورد جنس اين ظروف نيز بيشتر اشاره به طلا و نقره و بلور شده است. در آيه 16 سوره دهر به ظرف‏هاى بلورين از نقره اشاره شده در حالى كه بلور از شيشه و نقره از فلزات است و جمع اين دو با هم محال است اما تعجبى ندارد كه خداوند متعال نقره‏اى بلورين بيافريند. چنانكه امام صادق(ع) فرمودند: «نور چشم در نقره بهشتى نفوذ مى‏كند آنگونه كه در شيشه و بلور دنيا نفوذ مى‏كند.»(13)

غذا و نوشيدنى‏ها

تنوع فراوان غذاها، عطرآگين بودن و هضم كامل آنها در بدن و دفع غذا از بدن به طريق عرق خوشبو بدون نياز به دفع بول و غائط و ... از ويژگى‏هاى مهم و شگفت‏انگيز غذاهاى بهشتى‏اند. در سفره‏اى كه براى اهل بهشتيان مى‏گسترانند هفتاد نوع از غذا مى‏باشد كه از هر يك بوى دلنشينى متصاعد مى‏شود و خداوند لذت غذا را به اهل بهشت مى‏چشاند. كه هزار برابر دنيا از غذاهاى بهشتى لذت مى‏برند و پس از آنكه سير شدند و شربتى از آب‏هاى گواراى بهشتى را خوردند آن غذا مبدل به عرقى خوشبو مى‏شود و از بدنشان خارج مى‏گردد و لذا اهل بهشت بول و غائط ندارند. امام صادق(ع) در اين مورد به شخص زنديقى فرمود: «غذاهاى بهشتى چون رقيق و باصفا مى‏باشند، تفاله ندارند تا نيازى به دفع داشته باشند.»(14) حضرت على(ع) نيز در مقابل حيرت شخصى كه از اين مسئله سؤال مى‏كرد جنين در رحم مادر را مثال زد كه با وجود آنكه غذا مى‏خورد نيازى به دفع بول و غائط ندارد. غذاهاى بهشتيان بسيار متنوع و نامحدودند اما به نظر مى‏آيد كه مطلوب‏ترين آنها گوشت پرندگان هستند. هنگامى كه مؤمنى ميل به گوشت پرنده‏اى پيدا كند، هر قسم از پرندگان كه به نظرش بيايد فوراً پخته در طبقى حاضر مى‏شود و چون از آن گوشت ميل نمود و سير شد مى‏گويد الحمدللَّه پس به قدرت حق‏تعالى آن مرغ زنده شده و پرواز مى‏كند و به ساير پرندگان مباهات مى‏نمايد.

ميوه‏هاى بهشتى‏

ميوه‏هاى بهشت چه بر شاخه‏هاى درختان و چه در ظرف‏هاى مخصوص در حضور بهشتيان همه در دسترس اهل بهشت قرار داشته و بسيار باصفا و داراى طعم‏هاى متنوع بوده و طمع آنها بسته به سليقه و مزاج مؤمنى كه تناول مى‏كند متغير است. در حديث نبوى است كه: «هر يك از ميوه‏هاى بهشتى يكصد هزار طعم دارد.»(15) همچنين در حديث ديگرى از پيامبر اكرم آمده است كه فرمودند: «شبى در عالم رؤيا عمويم حمزه را ديدم در حالى كه طبقى از انگور بهشتى نزد او بود و يك مرتبه انگور مبدل به خرما شد.»(16) بنابراين گفتنى است كه ميوه‏ها نيز چون ديگر نعمات بهشتى داراى احساس و شعورند چنانچه كسى نشسته بر تخت و يا خوابيده بر بسترى باشد و ميل به ميوه پيدا كند، شاخه درخت پايين آمده و ميوه در دست او قرار گرفته و از درخت جدا مى‏شود و همان لحظه مثل آن بر درخت مى‏رويد. امام صادق(ع) در پاسخ شخص زنديقى كه با حيرت از اين مسئله سؤال نمود ميوه‏هاى بهشتى را به چراغى مثال زد كه نور آن خارج مى‏شود بدون اينكه از نورش كاسته شود هر چند كه تمام دنيا از نور آن چراغ پر شود.(17)

شراب و نوشيدنى‏ها

در بهشت نوشيدنى‏ها و شراب‏هاى متنوع و گوارايى وجود دارد كه گاهى در نهرها جارى‏اند. «وصف بهشتى كه به پرهيزگاران وعده داده چنين است كه در آن نهرهايى است از آب صاف و خالص كه هرگز بوى آن تغيير نكرده و نهرهايى از شير كه طعم‏شان دگرگون نگشته و نهرهايى از شراب كه مايه لذت نوشندگان است و نهرهايى از عسل تصفيه شده.»(18) گاهى نيز صحبت از نوشيدنى‏هايى است كه در ظرف‏هاى مخصوص و مهر و موم شده قرار دارد. مهرى كه بر اين ظرف‏هاى دست نخورده مى‏نهند از مشك است. كه ماده عطرآگين بسيار معروفى است وقتى بهشتيان مهر را بشكنند بوى عطر دلنشين آن در فضا پراكنده مى‏شود. گاهى نيز به صورت چشمه‏هايى هستند كه از آسمان بهشت يا طبقات بالاى آن فرو مى‏ريزد. به نظر مى‏رسد كه برترين شراب طهور بهشتى همين است كه شراب تسنيم نام دارد. «برترين شراب اهل بهشت، نوشيدنى خاصى است كه از بالا به سوى آنها مى‏آيد و آن چشمه‏اى است كه مقربان از آن مى‏نوشند ...»(19) و گاهى نيز در جام‏ها و ظرف‏هاى مخصوص قرار دارد كه با آنها ساقيان بهشتى از اهل جنت سقايت مى‏كنند.

خادمان و ساقيان‏

هر چند در بهشت نيازى به وجود خدمتكار نيست چرا كه همه نعمات و موجودات بهشتى ذى‏شعورند و در خدمت بهشتيان هستند اما اين خود احترام و اكرام فوق‏العاده است كه خدمتكارانى در اوج زيبايى و كرامت و صفاى باطن از آنها پذيرايى كنند. قرآن خدمتكاران بهشتى را نوجوانان و جوانانى در اوج زيبايى و نيكويى معرفى مى‏كند و آنها را عاشق اربابان و آرزومند خدمت مى‏داند به گونه‏اى كه براى خدمت به مؤمنين با يكديگر رقابت كرده و از هم سبقت مى‏گيرند. قرآن كريم مى‏فرمايد: «بر گرداگرد آنها نوجوانانى براى خدمت گردش مى‏كنند كه مانند مرواريدهاى در صدفند؛ يطوفُ عليهم غلمان لهم كأنهم لؤلؤ مكنون»(20)
تعبير لؤلؤ مكنون كه در مورد خادمان و ساقيان بهشتى در قرآن آمده است به مرواريد درون صدف اطلاق مى‏شود كه در شفافيت و زيبايى بى‏نظير است بنابراين خدمتكاران بهشتى آنقدر زيباروى و سفيدچهره و باصفا هستند كه گويى دُرهاى در صدف و يا تازه برون آمده‏اند.
البته بديهى است كه اربابان در هر درجه و مرتبه‏اى كه باشند بر خدمتكاران برترى دارند و به نقل برخى روايات برترى بهشتيان بر خادمينشان چون برترى ماه است در شب چهارده بر ستارگان(21) همچنين در مورد چگونگى و نوع خدمتشان در آيات 17 و 18 سوره واقعه اشاره‏اى آمده است. «پيوسته در اطراف آنها نوجوانانى جاودان در طراوت و شكوه و با قدح‏ها و كوزه‏ها و جام‏هايى از نهرهاى بهشتى مى‏گردند؛ و يطوف عليهم ولدان مخلدون باكواب و اباريق و كأس من معين»
طبق فرمايش اين آيات اين خدمتكاران پرى چهره براى پذيرايى و سقايت اهل بهشت هميشه ملازم خدمتند. خدمتكارانى در سنين نوجوانى و جوانى كه هرگز پير نشده و نمى‏ميرند و همچون حوريان و ديگر موجودات بهشتى از اهل بهشتند.

همسران بهشتى‏

همسران بهشتى كه مثل زيبايى‏شان در شيرين‏ترين افسانه‏ها نيز يافت نمى‏شود موجوداتى آفريده از خاك بهشتند. با طهارت و پاكى و بهشتى، نيك سيرت و نيك صورت، شيفته همسر و هميشه جوان كه «حورالعين» ناميده مى‏شوند و بعيد نيست كه شامل هر دو جنس مذكر و مؤنث باشند. «بايد توجه داشت كه هم واژه «حوره» و هم واژه «عين» بر مذكر و هم بر مؤنث هر دو اطلاق مى‏گردد لذا مفهوم گسترده‏اى دارد كه همه همسران بهشتى را شامل مى‏شود. همسران زن براى مردان باايمان و همسران مرد براى زنان مؤمن ...»(22) برخى ديگر از اين حد نيز پيشتر رفته و در زمينه جنسيت حورالعين‏ها مطلب جديد و جالب توجهى بيان كرده‏اند در مقاله‏اى مستند در اينباره چنين آمده است:
«يكى از مهم‏ترين نعمت‏هاى بهشتى در رستاخيز انسان، زنان و مردانى است كه از آنها به حورالعين تعبير مى‏شود از آنجايى كه پرسش اصلى از سوى مردان مطرح مى‏شود و زنان در هاله‏اى از حيا و عفت به مسئله مى‏نگرند، پاسخ ظاهراً به مردان داده مى‏شود و اينگونه گمان مى‏شود كه مراد از حورالعين و سيه‏چشمان، تنها زنان بهشتى است در حالى كه به نظر مى‏رسد حورالعين يعنى سيه چشم و اشاره به وصف غالب مردان و زنانى كه در اختيار مؤمنان و بهشتى‏ها قرار مى‏گيرند، دارد اين ساكنان بهشتى و همسران متقين از مرد و زن، اختصاصى به انسان‏ها نداشته و بلكه جنيان مؤمن و متقين نيز از آنان بهره‏مند مى‏شوند.»(23)
بنابراين از نظر ساختار به گونه‏اى هستند كه هر دو نوع انس و جن مى‏توانند از آنها بهره ببرند اين استعداد و توانايى در حوريان خود بيانگر آن است كه ساختار وجودى آنان به گونه‏اى است كه مى‏توانند به شكل مرد يا زن و يا مطابق گرايش و سليقه انسان و يا جن تغيير ماهيت و شكل بدهند در حقيقت تنوع و تغيير آنان همانند ميوه‏هاى بهشتى است كه قابليت‏هاى چندگانه و مزه‏هاى گوناگون را دارا مى‏باشد. و هر كسى هر ميوه‏اى را مى‏تواند اراده كرده و طعم و مزه آن را به دلخواه تغيير دهد. چنين امكانى نيز نسبت به حورالعين‏ها وجود دارد. از اين رو خداوند در آفرينش آنان بيان مى‏دارد كه مى‏توان جلوه قدرت و عظمت خداوندى را در حورالعين‏ها يافت.(24) (واقعه آيات 43 تا 63) بر اين اساس بايد گفت قرآن بيشتر به توصيف زيبايى زنان حورى پرداخته است كه مى‏تواند از باب خطاب ساختن مردان و يا اصلاً به دليل جذابيت‏ها و زيبايى‏هاى جسمانى بيشتر در زنان باشد ضمن آنكه در برخى از روايات شرح سينه‏هاى ستبر و شانه‏هاى پهن مردان بهشتى و قدرت و زيبايى آنها شده است نيز در نقل برخى صفات، مشترك بودن آنها بين زن و مرد بهشتى ذكر شده است و اما در وصف زيبايى زنان حورى آمده است كه به جز موى سر مويى بر اندام ايشان نباشد و هرگز نرويد و روى‏هاى ايشان درخشان و نورانى است و چون در سينه‏هاشان نگرند از شفافيت و درخشندگى روى خود را بينند. از نازكى و لطافت مغز در ميان استخوان ايشان ديده مى‏شود صاحب چشمان درشتى هستند كه سياهى‏اش به غايت سياه و سفيدى‏اش به غايت سفيد و بسيار گيرا و جذاب است و فقط چشم بر روى شوهران خويش باز مى‏كنند و به بيگانه نظر ندارند. بسيار نورانى و خوشبو هستند چنانچه يك تار مويى از حور در دنيا افتد همه عالم به بوى آن مشكين شود و اگر آب دهانش در دريايى بريزد كه همه تلخ و شور باشد همه زلال و شيرين گردد.
به پايشان خلخال و كفش زرين باشد كه با گوهرهاى درخشان آراسته شده و از هرگونه دستبند و زينت در دست‏ها كرده و گوشواره‏ها از گوش آويخته دارد و نور زيورشان در قصرهاى بهشتى افتاده كه اگر مرگ در بهشت روا بود هر بيننده‏اى از فرط اشتياق جان مى‏سپرد. همه خرم و خندان، همه شوهر كن و ناپستان و جوان هميشه باكره كه هرگز حيض و آلودگى نبينند و به اندازه شوهران شهوت داشته و براى معاشقه مشتاق‏اند. اين حوريان مرگ و نيستى ندارند و به هر اندازه كه بهشتيان بخواهند موجودند. در برخى از روايات آمده كه اين حوريان در برخى باغ‏هاى بهشتى و يا در كنار نهرها مى‏رويند و چنانچه مؤمنى بپسندد و دست ايشان را بگيرد و ببرد حورى ديگرى بر جايش خواهد روييد. اينها كه بيان شد همه در وصف حوريان بهشتى است كه كنيزان و دوستان و همسران بهشتيان مى‏گردند اما در شرح زنان دنيوى ساكن در بهشت بسيار برتر از اينها نقل شده و در قياس حوريان از شرف و زيبايى بيشتر برخوردارند چنانكه در حديث است كه اگر حورى به زن دنيوى نظر كند از شرم سر به زير مى‏اندازد و عرق بر پيشانى‏اش جارى شود.(25) از حضرت رسول(ص) روايت است كه نيك‏بخت‏ترين مردان در بهشت كسى است كه جفتش زن دنيايى باشد زيرا كه او جهازمند است و حوران به اندازه ايشان نباشد و هركه را حال چنين باشد از نصيب زن بهره‏مند شود و زن را نصيب وى بهره گيرد.(26)
اين است شرح حال همسران بهشتى كه به نقل قرآن بر تخت‏ها تكيه زده و از مصاحبت هم لذت مى‏برند. (هم و ازواجهم فى ...) و اين نعمت از برترين نعمت‏هاى بهشتى است معاشقه بين همسران كه گاه تا پانصد سال به طول مى‏كشد و لبريز از عشق و لذت است به شهادت اوليا خدا بالاترين نعمت جسمانى در بهشت مى‏باشد.

پى‏نوشتها: -
1) ر.ك اسرار معراج حضرت رسول جواد گلپايگانى، اقتباس از ص‏98.
2) بحار، ج‏8، ص‏196.
3) زمر، آيه‏20.
4) تفسير خلاصه منهج‏الصادقين، ج‏3، ص‏112.
5) غاشيه، آيه 16.
6) تفسير، اقتباس، ص‏235.
7) همان.
8) ترجمه تفسير مجمع‏البيان، ج‏14، ص‏397.
9) همان.
10) پيام قرآن، خلاصه ص‏255 و 256.
11) اسرار معراج، ص‏257.
12) ترجمه مجمع‏البيان، ج‏26، اقتباس از صفحه‏178.
13) مجمع‏البيان، ج‏10، ص‏410.
14) اسرار معراج حضرت رسول، ص‏261.
15) قيامت در قرآن، ص‏36.
16) همان.
17) بحارالانوار، ج‏8، ص‏126.
18) محمد، آيه 15.
19) تفسير على‏بن ابراهيم، ج‏2، ص‏412.
20) طور، آيه‏34.
21) پيام قرآن، ص‏267، به نقل از مجمع‏البيان‏
22) پيام قرآن، ص‏261.
23) الرحمن، آيات 65 و 75 و نيز آيات 27 و 47.
24) روزنامه كيهان، تاريخ 9/8/87، مقاله حورالعين پاداش اهل تقوا.
25) بحار، ج‏8، ص‏216.
26) شهاب‏الاخبار با ترجمه، متن، ص‏246.
منبع:ماهنامه پيام زن ـ شماره 212

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: بهشت
برچسب‌ها: بهشت
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی